مشكلات فراروي تنقيح اشعار مختومقلي

عيدمحمد اونق

رحمانقلي توماچ

 


اشاره:

در مورد مختومقلي فراغي تحقيقات زيادي صورت گرفته است و به حق محققان فراواني در اين وادي سخنسرايي كرده‌اند و گوشه‌هاي تاريك تاريخ زندگي او را كاويده‌اند و در اين راستا به نتايج خوبي نيز رسيده‌اند. با اين وجود به نظر مي‌رسد، براي شناختن و شناساندن اين شاعر گرانمايه راه بس درازي وجود دارد. مهمترين منزلگاه اين راه دراز و پر پيچ و خم تنقيح اشعار شاعر مي‌باشد كه بدون آن، تحقيق و تفسير و شرح شعر خيلي دشوار خواهد بود.

پس بر آن شديم بحث امانتداري زبان شعري او را طرح كنيم، تا شايد بابي جديد براي تحقيق در اين زمينه گشوده شود.

اگر خوانندگان نگاهي گذرا به نسخ متعدد اشعار مختومقلي بياندازند، در خواهند يافت كه در نگارش كلمات، شيوه‌هاي متفاوتي به كار رفته است. اين وضع خواندن اين متون را بيشتر جستجويي كرده تا قانونمند، يعني خواننده بايد شكل كلمات را به خاطر بسپارد، مانند «كؤنگل».

بسياري از محققين به اين مسئله‌ي بديهي پرداخته‌ و كساني مانند كوسايف توجه خود را به آن مبذول داشته و مقايسه‌هايي انجام داده‌اند.

اين نقصان از دو جهت بروز كرده است: اولاً نبود رسم الخط مخصوص زبان تركمني. متأسفانه تلاشهايي كه در اين زمينه صورت گرفته، تاكنون نتيجه نداده است.

ثانياً مسائل مربوط به تحقيق باعث بروز نقصان‌هايي گشته است. اين نقايص را مي‌توان در دو دسته جاي داد: دسته اول مسائل مرتبط به دواوين است. دسته دوم مربوط به محققين.

براي دسته اول چندين مورد را مي توان ذكر كرد:

مورد اول: عدم امانتداري در نوشتن به بهانه قابل فهم نبودن بعضي از كلمات براي خوانندگان. مثال:

بير گيجه ياتيرديم شاه نقش‌بند،

كرمي جوش ايلأپ بير نان گلتوردي.

«گلتوردي» را در دواوين چاپي «گتيردي» نوشته‌اند، يا «اولوغ» را «اولي» نوشته‌اند. يا كلماتي مانند «آنگلامايين» را «آنگلامايان» نوشته‌اند. اين مثالها به عنوان مشت نمونه خروار برگزيده شده‌اند. مثالهاي زيادي وجود دارد كه در اين مقال نمي‌گنجد.

مورد دوم: بدل كلمات.

اين مورد از موارد واقعاً مشكل‌ساز است. تقريباُ در تمامي ديوان‌هاي چاپي مختومقلي «يا رب خبر بيلرين مي يار سندن» نوشته شده است، حال آنكه در ديوان نسخه ملابابك «يا رب خبر بيلونورمي يار سندن« آمده است. كسي كه به زبان تركمني آشنايي دارد فرق اين دو را متوجه خواهد شد و مي‌تواند تصور كند كه «بيلورنورمي» چه ايهامي عميقي را ايجاد مي‌كند و «بيلرينمي» تا چه حد سطحي است.

مسئله به اينجا ختم نمي‌شود، «ايله» نيز به «اِيله» بدل شده است. «ايله« مخفف «بيلن» به معناي «با/ حرف همراهي» مي‌باشد.

«اِيله» صيغه امر از مصدر «اِيله‌مك» است. «اِيله» در زبان امروزي تركمني استفاده نمي‌شود و به جاي آن «بيلن» به كار مي‌رود، اما در دوران مختومقلي به استناد آنچه كه از اشعار او بر مي‌آيد هم «بيلن» و هم «ايله» كاربرد داشته است. مانند:

دونياني ظلم ايله (ايلِن) زور خراب ايلأر.

اين بدل در بيتِ

كمليك ايله كمال بار   من‌ليك ايله زوال بار

صورت گرفته و به خاطر اين تبديل است كه بعضي از نسخ «من‌ليك اتمه» نوشته‌اند. اين وضع تا ترجمه هم پيش رفته است. مانند: «اوت‌دان ياقيجي نه بوزدان سرد (برد) نه دير» (شعر: هر يانا) كه «ساويق نه دير» نوشته شده است.

مورد سوم: برگردان از دواوين به خط كريل يا لاتين تركمنستان و تكرار اشتباهات آن.

مختومقلي دوران سونگي دير عدم (شعر: نأزينه دگمز).

«عدم» را «آدم» نوشته‌اند به خاطر اينكه در ديوان به خط تركمنستان adam نوشته‌اند.

يا:

زياني آنگلارلار هي يؤرأرلر آرمازلار (شعر: من بينواغا)

حال آنكه «ضياء‌ني» با «ضاد» درست است چرا كه در خط تركمنستان zyżany نوشته‌اند. يا «طلبي ديدارينگ» (شعر: من بينواغا) بايد «طالب ديدارينگ» بايد باشد كه در خط تركمنستان talaby نوشته مي‌شود.

يا:

«س: صفر بار حاضر بول، جيم: جهد ايله ياراغا» كه «سين: سفر بار» درست است.

مورد چهارم: تحريف‌ها و حذف اشعار.

اين مورد هم از موارد بسيار شبهه‌برانگيز و مشكل‌ساز مي‌باشد كه به ذكر چند نمونه بسنده مي‌كنيم:

حاجتين تيز بيتير خوجاني قويوپ

ديلگ ادر كيمسه قول گدالاردان.

حال آنكه:

حاجتين تاپارمي خوجاسين قويوپ

ديلگ ادن كيمسه قول گدالاردان

درست به نظر مي‌رسد، چرا كه اين بيت به تعبيري مي‌خواهد «اياك نعبد و اياك نستعين» را بيان كند.

يا: «مختومقلي الله بيزه ديل بردي» را «شكر بيزه ديل بردي» نوشته‌اند.

يا: «اصل مسلمانا آجي سؤز اوُرما» را «اهلي آدامزادا» نوشته‌اند. «مسلان اهلينه» نيز وجود دارد.

يا تحريف: «دونيا سؤزي منگزأر دوزسوز طغاما/ سؤز ايچينده گلين قيز هم بولماسا» كه به حذف بيت اول صورت مي‌گيرد و با بيت اول كه:

ييل با ييلدان فساد آرتار ايّاما

قادر اؤزي گتيرمه‌سه انجاما

دونيا سؤزي منگزأر دوُزسوُز طغاما

سؤز ايچينده گلين قيز هم بولماسا

همانطور كه مشاهده مي‌شود معنا كاملاً عوض شده است.

به موارد دسته اول كم و بيش پرداختيم. دسته دوم مربوط به محقق است.

براي اين دسته حداقل دو مورد را مي‌توان نام برد:

1. عدم تسلط كافي به زبان تركمني كه مثالهاي اين مورد را مي‌توان به وفور در ترجمه برگزيده اشعار مختومقلي به كوشش آقاي ع. ديه‌جي يافت. مثال:

«يومروق‌سيز يوزمك»، «شناگر بي‌پنجه» ترجمه شده است، حال آنكه «پوست كندن گوسفند به وسيله مشت» معني مي‌دهد.

2. عدم رعايت امانتداري و انصاف و يا جانبداري از مسلك و عقيده‌اي خاص كه  بيشتر متوجه برخي از محققان تركمنستاني است. مثال‌هاي مورد چهارم شامل اين مورد نيز مي‌گردد.

جالب اينكه آقاي كؤسايف در مقدمه گلچيني از اشعار مختومقلي صراحتاً به اين نكته اشاره كرده است: «كأ بير سطرلر تاراشلانيپ آليندي/ برخي از مصراع‌ها تغيير داده شد».

در پايان  سؤالي را مطرح مي‌كنيم: ما اكثر كارهاي تحقيقي متون ادب فارسي را ديده‌ايم. آيا مي‌توانيم آنها را چون عامه فهم نيستند به زبان امروزي فارسي تبديل كنيم. اگر اين كار صورت بگيرد بايد اعلام كنيم كه «متون فارسي را چون عامه فهم نيست، براي برخي مثلاً دانش‌آموزان ساده‌نويسي مي‌كنيم».

كار تنقيح بدون نسخ معتبر و بدون تمييز و تشخيص واژگان اصيل كاري غير ممكن است.

اگر هر ناشر در هر دوره‌ا‌ي خاص، مطابق سليقه خود دست به ساده‌نويسي بزند، آن وقت ديگر ديوان مختومقلي اصالت واژگاني خود را از دست خواهد داد و كار تنقيح را با مشكلات عديده‌اي روبرو خواهد نمود. پس بهتر است براي تنقيح نسخ قديمي‌تري را يافت كه نسخه «ملابابك» از آن جمله است.