دربارهي
اين عارف
شوريده حال و
متفكر و شاعر
نامي تركمن كه
اشعارش آئينهي
تمام نما و به
قولي جام جهان
نماي زمانهاش
ميباشد،
مقالات و كتب
چندي به
زبانهاي
مختلف به رشتهي
تحرير درآمده
است.
عارف شاعر و
شاعر عارف و
انديشمند
شهير تركمن
حضرت مختومقلي
اشعار عرفاني
و فلسفي را
نيز از نظر
دور نداشته
است، هر چند
بايد اذعان
نمود كه در
تحريرات
انجام يافته،
تا كنون اين
اشعار كمتر
مراعات شدهاند.
بعضي
از اشعار و يا
ابيات او
نظريات
اشرافيون از
جمله شيخ شهابالدين
سهروردي و
بعضي از اشعار
و ابيات
عقلاني و
فلسفياش،
عقايد فلسفي
مشائيون از
جمله ابوعلي
سينا را تداعي
ميكند.
موضوع
مقالهي
كنوني دو شعر
از اشعار
مختومقلي به
نامهاي
«صورتليغ» و
«آنده بار» است
كه از جمله
مرتبط با
معرفت ومراتب
عقول، سلسله
مراتب عقول
عشره كروبيون و
سلسله مراتب
نفوس سماوي ميباشند.
ابوعلي
سينا در سال 370
هجري در افشنه
از قراي بخارا
در تركستان
متولد شد.
شيوهي
تفكر فلسفي او
به «حكمت مشاء»
معروف است.
البته
بايد اشاره
شود كه خود او
عنوان «حكمت متعاليه»
و همينطور در
كتاب منطق
المشرقيين عنوان
«حكمت مشرقي»
را به كار
برده است.
ابن
سينا در عمر
نسبتاً كوتاه
و پر فراز و
نشيب خود
شاگردان
نامداري
همچون ابو
عبيد جوزجاني،
بهمنيار بن
مرزبان،
ابوالعباس
لوكري و ديگران
را پرورش داد.
بعضي
از
انديشمندان
«يوسف خاص
حاجب
بالاساغونلي»
را نيز از
زمرهي
شاگردان
ابوعلي سينا
به حساب آوردهاند.
بالاساغونلي
مؤلف كتاب
«قوتادغي
بيليك» ( علم سعادت
بخش) ميباشد
كه آنرا به
تركي ايغوري
به رشته تحرير
در آورده است.
اين كتاب به
چندين زبان
زندهي دنيا
ترجمه شده
است.
شيخ
شهاب الدين
سهروردي مؤسس
مكتب اشراق
بسال 549 هجري
قمري در قريهي
سهرورد زنجان
ديده به جهان
گشود.
اين
انديشمند
بزرگ نامي كه
با افكار و
آراي شيخ
الرئيس
(ابوعلي سينا)
آشنايي كامل
داشت، در نظريهي
مراتب وجودي
عوالم خود از
«طبقات الطول»
و «طبقات
العرض» بحث ميكند.
مراتب
سه گانه انوار
محض را كه سير
نزولي دارند
«طبقات الطول»
مينامد كه
اولين مرتبهي
آن «نور
الانوار » ميباشد.
سهروردي
همينطور از
موجودات نور
كه صادر از نور
الانوار و
نخستين مَلِك
مقرب ميباشد،
بحث ميكند.
در
بيتي از شعر
«صورتليغ»
آمده است:
سورسنگ
يدينجي قات
گوكدأكي
سرّدان
آدي
عجبا دور
آسماني
نوردان
در
بيت بالا
مختومقلي
اولين مرتبه
از مراتب
آسماني را تحت
«نور آسماني» و
به نام «عجبا»
ذكر ميكند،
كه مشابهت با
موجودات نور
در طبقات الطول
سهروردي دارد.
البته
مراتب سه گانه
انوار محض سير
نزولي، ولي
مراتب وجودي
عالم (افلاك
سبعه) در شعر
«صورتليغ»
مختومقلي سير
صعودي دارد.
طبقات
هفتگانهي
زمين در شعر
«آندهبار»
سير نزولي
دارند.
قدرت
قاهرهي نور
الانوار بر
همهي
«موجودات نور»
اشراق ميكند
و اين قدرت
قاهره را
سهروردي
«انوار قاهره»
ناميده است
يعني انوار
مسلط و ملكوتي
(انوار ميكائيلي).
«انوار
ميكائيلي» از
نظر فلسفه
اسلامي بايد
«انوار جبرائيلي»
گفته شود به
اين توضيح كه
به عقيدهي
يهود هفت
آركانژ وجود
داشت، اما
مسيحيان به چهر
«ملك مقرب»
معتقد بودند و
به ميكائيل حق
تقدم ميدادند.
ولي
در اسلام
جبرائيل حامل
وحي است.
در
ابياتي از شعر
«صورتليغ»
آمده است:
بير
آسمان بارچا
بولغان سر
يشته
نظام
برگن ايرور
شول دورت
پريشته
ميكائيل،
اسرافيل،
عزرائيل
آتليغ
دوردونجيسي
بار دور
جبرئيل آتليغ
مختومقلي
در شعر بالا
از چهار ملك
مقرب كه چهارمين
آن جبرئيل ميباشد،
نام ميبرد.
دربارهي
سرچشمه
تفكرات فلسفي
در اسلام همهي
نظريات يكسان
نيستند.
در
غرب معمولاً
چنين شايع است
كه در قرآن
كريم هيچ مطلب
صوفيانه و فلسفي
موجود نيست و
فيلسوفان و
صوفيان چيزي
از آن اقتباس
نكردهاند.
هانري
كوربن نظر
ديگري را
نمايندگي ميكند.
او سرچشمه
تفكرات فلسفي
در اسلام را
در تفسير
روحاني قرآن
كريم و ترجمهها
ميجويد.
«موضوع
سخن پديدهاي
فرهنگي است با
اهميتي بسزا،
آن پديده را
ميتوان چنين
تعريف كرد:
جذب
كليه اندوختههاي
فرهنگي كه پيش
از اسلام در
شرق و غرب
وجود داشت، به
وسيله ي اسلام
كه كانون تازهي
حيات روحاني
بشريت گرديد.
جرياني عظيم
پيش آمد،
اسلام تركهي
فرهنگي يونان
را (اعم از
آثار واقعي و
غير آن) بدست
آورد و در قرن
دوازدهم اين
ميراث را به
اهتمام
مترجمان
(طليطه) به
مغرب زمين باز
گردانيد.
اين
ترجمهها از
يوناني به
سرياني، از
سرياني به
عربي، و از
عربي به لاتين
صورت گرفته
است» (هانري
كوربن).
با
توجه به
توضيحات بالا
سرچشمه
تفكرات فلسفي
فيلسوفان
اسلامي را
بايد از جمله
در كتاب
آسمانيمان
قرآن كريم
جستجو كرد.
مختومقلي
نيز به عنوان
فردي كه در
مكتب اسلام پرورش
يافته است،
طبعاً متأثر
از قرآن كريم
بوده است.
علت
مشابهت بعضي
از اشعار
مختومقلي با
بعضي از جنبههاي
مكتب اشراق و
مكتب مشاء و
به طور كلي
علت مشابهتهاي
بين مكاتب
متعدد فلسفي و
مشابهت
موضوعي در
بعضي از
اشعار شعراي
اسلامي را
احتمالاً
بايد در اين
امر جستجو
كرد.
سورهي
مباركه طلاق،
آيهي شريفهي
12 كه به آفرينش
هفت آسمان و
هفت زمين
مربوط است به
عنوان سرچشمهي
دو شعر
مختومقلي
بنامهاي
«صورتليغ» و «آندهبار»
مؤيد مطلب
بالا ميباشد.
بسم
الله الرحمن
الرحيم
«الله
الذي خلق سبع
سموات و من
الارض مثلهن»
آغاز
تفسير ابن
سينا بر سورهي
مباركهي فلق
نيز بيتأثير
در نظريهي
معرفت و مراتب
عقول او نبوده
است.
بسم
الله الرحمن
الرحيم
«… اعوذ
برب الفلق
(آيه اول)
پناه ميبرم
به خداوندي كه
سپيده دم را
ميشكوفاند
يعني خداوندي
كه ظلمت
«لاوجود» را به نور
وجود ميشكافد
و به ظهور ميپيوندد
و مبدأ اول و
واجب الوجود
بذاته ميباشد
و اين (درخشش
روشنايي و
شكافندگي
ظلمت) كه
لازمهي
حيزيت مطلق
اوست كه فايض
به قصد اول
است.
نخستين
موجود از
موجوداتي كه
از او صادر
گرديد (عقل
اول) است كه
افاضهي ذات
اوست.
در
بحار الانوار
آمده است: اول
ما خلق الـ…
العقل (نخستين
چيزي كه
خداوند خلق
فرمود عقل بود.).
عقول
همان موجودات
مجرد يعني
فرشتگان و
ملائك ميباشند.
حكماي
مشاء عقول
مجرده را كه
واسطهي فيض حق
طبيعت هستند،
ده عدد ميدانستند
و عقل دهم را
عقل فعالي ميناميدند
كه تدبير جهان
طبيعت به
وساطت آن انجام
ميشود.
ابن
سينا عقل فعال
را واهب الصور
يا بخشندهي
صورتها ميخواند.
همانطور
كه اشاره شد
در شعر
«صورتليغ»
اسامي افلاك و
مراتب عقول
(صورملائك يا
موجودات مجرد)
و اسامي بگها
(محافظين) و
اصل آن طبقات
سير صعودي
دارند.
به
خاطر نوراني
بودن طبقهي
هفتم اسامي بگها
يا محافظين
اين طبقه همگي
«نوربائيل بگ»
ذكر شده است.
در
بيتي از ابيات
مختومقلي در
شعر صورتليغ
آمده است.
پريشتهسي
بار دور آدم
صفتلي
بيگلري
بار دور نوربائيل
آتليغ
در
اين شعر صورت
فرشته هفتم
(آدم روحاني)
با عقل اول در
حكمت مشاء
قابل قياس
است. مختومقلي
در دو شعر
مذكور به هدف
اينكه مسائل
فلسفي براي
همگان قابل
فهم باشد،
مراتب عقول
(مراتب موجودات
مجرد) و اصل
طبقات را با
استفاده از
اسامي ساده و
مناسب بيان ميكند
و همينطور از
تشبيهات
استفاده ميكند.