تعادل
و متانت، در
سرشت تركمن
عبداله
محمدي
(جرگلان)
فرهنگ هر
قوم و ملتي
داراي ويژگيهاي
خاصي است، كه
يكي از آن
خصوصيات، بنا
بر نظريهي
نوآم چامسكي،
نگرش هر كس به
جهان
به وسيله
زبان آن كس
تعيين ميشود.
زبان
تركمن نيز از
اين قاعده
مستثني نبوده
و پايهگذار
فرهنگ تركمن
ميباشد و
براي اثبات
اين نظر زبان
تركمن و به تبع
آن فرهنگ
تركمني داراي
تعادل خاصي
است.
فرهنگ هر
قوم و ملتي
داراي ويژگيهاي
خاصي است كه
خصوصيت تعادل
شايد
انحصاراً به
فرهنگ تركمني
مختص باشد و
اين تعادل در
همهي امور به
وضوح مشاهده
ميگردد، چون
بنا بر نظريهي
نوآم چامسكي
زبان شناس
معروف
آمريكايي اين زبان
است كه نوع
نگرش هر كس به
جهان (فرهنگ)
را تعيين مينمايد.
الف: تعادل
و متانت
زباني: تعادل
در زبان
تركمني نمود
بيشتري دارد.
هر تعادل
صامتها و
آواها در اين
زبان قابل
بررسي است. هر
چند اين زبان
يكي از لهجههاي
زبان تركي است
اما در اين
مورد با همهي
زير مجموعههاي
زبان تركي
متفاوت است.
تعادل
صامتها:
صامتهادر
زبان تركمني
بدوگونهي
حلقي (ضخيم) و
غير حلقي
(نازك) تقسيم
ميشوند كه دو
گونه از اين
صامتها در يك
كلمه يافت نميشوند
و صامتهاي
نازك و ضخيم
در كنار هم
اگر قرار
بگيرند به
آساني به
ديگري تبديل ميشوند.
و خيلي از
حروف سايشي از
انواع
صامتهاي تركي
از زبان
تركمني حذف
گرديده است.
مثلاً صامت «س»
كه به صورت «ث»
ادا ميشود و
حرف «ر» از
ابتداي كلمهي
تركمني. اين
دو صامت در
تقسيمبندي
ديگري از
صامتهاي خشن
ميباشند و
صامت «س» جزء
صامتهاي سبك
نيز هست.
تعادل
آواها: چهار
نوع آوا در
زبان تركمني
يافت ميشود و
از نظر تعداد
به 33 ميرسد كه
در هيچ يك از
زبانهاي ديگر
تركي به اين تعداد
نميرسد و در
دوگروه كوتاه
و بلند، ضخيم
و نازك قرار
ميگيرند هرگز
آواهاي ضخيم و
نازك در يك
كلمه و در
كنار هم وجود
ندارند مگر در
كلمات تركيبي
كه آن هم
مجموع حداقل
دو كلمه است
نه يك كلمه.
«اوْجاق» را
در نظر بگيريم
در اين كلمه
«اوْ» و «ا» هر دو
از آواهاي
ضخيماند و صامت
«ق» نيز از
صامتهاي ضخيم
بوده و صامت «ج»
با صامت «ج» در
كلمه «جرن» كه
داراي آواهاي
نازك است،
متفاوت است.
ب: تعادل و
متانت
اجتماعي: اين
ويژگيهاي
زبان باعث شده
است كه اين
زبان با لهجههاي
ديگر تركي
كاملاً
متمايز گردد
هر چند در ساختار
جملات نيز
تفاوتهايي
مشاهده ميگردد.
1- تعادل در
نوع پوشش:
رنگ قرمز رنگ
خون است اما
تركمنها به
اين دليل آن
را براي پوششهاي
خود چه مرد و
چه زن انتخاب
نكردهاند
بلكه بيشتر به
خاطر تعادل
رنگ در فرهنگ
خود آن را
پذيرفتهاند.
سرزمين محل
سكونت تركمنها
اكثراً
مناطقي سرسبز
است كه رنگ
سبز از سردترين
رنگهاست و
سردي آن با
رنگ سرخ كه
گرمترين رنگ
است جبران ميشود
و پوششهاي
گلدار خشكي
بيايانهاي
قره قوم را خنثي
مينمايد.
2- تعادل در
انتخاب
موسيقي: تنها
موسيقي كه
اصالت آن به
تركمنها
نسبت ميدهند
دوتار است كه
تركمنها آن
را به
«باباقنبر»
(مربي اسب
حضرت علي)
منسوب ميكنند.
اين نوع
موسيقي جز
القاء آرامش و
تفكر رسالتي
ديگر ندارد و
بخشيها آن را
بيشتر با
اشعار
مختومقلي در
آميختهاند .
دوتار يك آلت
موسيقي حماسي
نيست بلكه اسطورهها
و داستانهاي
كهن نشان ميدهد
آن را براي
جلوگيري از
جنگ وخونريزي
بكار گرفتهاند.
به عنوان مثال
در داستان
«شُكر باغشي»
كه براي آزادي
برادرش به جاي
نبرد و ستيز
دوتار را
انتخاب ميكند
كه تعجب خان
ظالم را برميانگيزد
و نقشهي جنگ
طلبانهي خان
خنثي ميگردد.
گوراوغلي
قهرمان
افسانهاي
تركمنها تا
آنجا كه امكان
دارد هميشه با
نواختن دوتار
از جنگ و نبرد
جلوگيري ميكرد.
3- تعادل و
متانت در
رفتار
اجتماعي:
همانطوري كه
ابداع رقص و
پايكوبي
(نشانههاي
شادماني
افراطي) به
تركمن ها نسبت
داده نميشود.
مرثيه سرايي
براي در
گذشتگان نيز
در بين تركمنها
معمول نبوده
است.
و آنان كه
دست به مرثيه
سرايي زدهاند
آثار جاودانه
از خود به جا
نگذاشتهاند
و اشتهار
شاعران آنان
به خاطر اشعار
رثايي آنها
نيست و شعرهاي
حماسي آن چنان
نيز نسرودهاند
كه باعث از
بين رفتن اين
تعادل شود.
تركمنها
هنگام سلام
كردن، با
يكديگر
روبوسي نميكنند
و فقط دستان
همديگر را به
نرمي با دست
ميفشارند و
آرام تكان ميدهند.
مثلاً بعد از
فروپاشي
كمونيزم
برادراني كه بعد
از 70 سال دوري
همديگر را
ملاقات كردهاند
فقط به دست
دادن اكتفاء
كردهاند كه
خود اين حقير
شاهد چندين
مورد بودهام.
در مرگ
نزديكان نيز
آنچنان نميگريند
كه ديگري
متوجه اشك
آنها شود چون
معتقدند اين
آخرين غم آنها
نخواهد بود و
صبر را پيشه
ميسازند.
4- دعوت به
آرامش:
اينجانب در
بين اقوام
مختلف زيستهام
و بيشترين
تفاوتي كه بين
اقوام احساس
كردهام دعوت
به آرامش
جوانان توسط
ياشوليها و
ريش سفيدان
است كه به
عنوان يك
وظيفه هر روز
به كوچكتر از
خويش گوشزد مينمايند.
بهتر است به
آثار اين
تعادل و
متانتها
اشاره شود. در
مناطقي مثل
جرگلان از
توابع
شهرستان
بجنورد كه
تمام ساكنان
آن تركمن
هستند از امنترين
مناطق جمهوري
اسلامي ايران
است كه اين امينت
مديون قوه
تعقل و متانت
خاص ياشوليها
و ريشسفيدان
آنجا است كه
هميشه همديگر
را از نزاع بر
حذر ميدارند.